پلـوتـو

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۱۰/۲۸
    wq
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

زندگی

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۶ ق.ظ | moonia | ۰ نظر

همیشه فکر میکردم اونو خیلی دوست دارم

کلا هروقت میخواستم ببینمش ذوق داشتم

اصلا در ذهن من نمیگنجید که یه روزی اینطوری بشه

آره.. همیشه هیچی اونطور پیش نمیره که باید بره

منم خسته شدم

از همه نامردی بازیایی که تاهمین الان از زمین و آسمون باریده

و دیگه کلا تسلیم میشم 

اصن تسلیم همه چی

چرا تموم نمیشه

چرا هیچوخ نمیخاد ختم بخیر شه؟! 

چرا من هیچوخ نمیتونم هیچیو درست انجام بدم

بجون خودم اگه یه بار دیگه گوشواره ام به حوله ام گیر کنه حولمو دستمال گردگیری میکنم 

لنتی

 

  • ۹۹/۰۴/۱۵
  • moonia