پلـوتـو

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۱۰/۲۸
    wq
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۲۴ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

الهی ک صدامونو بشنوه

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸ ق.ظ | moonia

یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ

چرا هرچی اون موقه صدات زدم نشنیدی صدامو خدا؟

 

بی کول

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۵۳ ق.ظ | moonia

خیلی احمق بودم

واقعا مضحکه

واقعا ها

چرا کسی منو جم نکرد؟

وای خنگ بی خاصیت

true

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲، ۱۲:۰۴ ق.ظ | moonia

ایستگاه آخر جاییست که دلت برای دلتنگ شدن تنگ می شود 

- ماه زده -

zxcv

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۵۸ ق.ظ | moonia

You had to be the one to let me down, to color me blue

-  ROSÈ | Gone-

ترن آن کنیم ؟

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۳۴ ق.ظ | moonia

چیکار میکنم این روزا ؟ 

آهنگ گوش میدم ، بویز پلنت نگا میکنم ، دارم غذامو میخورم ، مامانمو تنها نمیزارم .

سعی بر هضم شکستن غرورم توسطش ، پشیمونی ناشی از چرا بهش پیام دادم ،  عصبانی نشدن از دستش،  نبخشیدنش رو دارم .

محاله که حرفای من اشتباه باشه 

در عجبم واقعا

من بهتون گفته بودم آدم خوبیه ؟ غلط کردم گفتم 😂😂 اصن خطر از بیخ گوشم رد شد!

چقدم که شبای خوبیه 

لآو یو آل

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۲، ۱۲:۳۵ ق.ظ | moonia

حالم خوبه دوستان 

ممنون 

در حال پاکسازی ام 

ماه شب چهاردهم

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۱۱ ق.ظ | moonia

چرا توییتر اینجوری شده ؟

آدم فک میکنه توییتر مکان برا عه جوکیشن راجب مسائل بزرگسالانه اس!!

هرچی تو تایم لاینم میاد راجب همین چرتوپرتاعه

یه چیزی هس

به اسم

جنبه

که ما ایرانیا راجب همین موضو نداریمش :|

بقیه رو نمیدونم ! ولی ما نداریم

نزدیک ظهر روز چهاردهم

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۳۴ ق.ظ | moonia

کلاسم تموم شد

من رفتم بخابممممممم 🤣🤣🤣🤣

سه تا چیز بگمو برم بخابم

کفش خشگل پیدا کردمم

کادوی تولد گرفتمممم

پولمم دست نخورده باقی موندههههه 

فلن شب بخیر تا ساعت ۳ که بازززز کلاس دارم 🤣💔

صبح داغون روز چهاردم

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۴۰ ق.ظ | moonia

😐😐 اگه الان بخابم کلاس ساعت ۸ مو خاب میمونم بنظرتون ؟

میشه شمارمو بدم بهتون منو یه دیقه به هشت بیدار کنین ؟ 

کسی خونمونم نیس لامصب بیدارم کنه 🤣🤣

بگیرم بخابم به یه ورم بگیرم ؟

واپسین شب

يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۲:۵۴ ق.ظ | moonia

شراب کهنه ی من هستی

چگونه قالیِ کرمانی ؟

که در شرایطِ بی آبی

درون کوچه ، خیابانی

اگر بنا به نوشتن بود

و اینکه قلم، تو بچرخانی

و یا زبانِ خواندنتم وابود

بگو چه برسرت آوردم

اگر که یک طرفه بی رحم

به پیش قاضی نمی رفتم

خراب بر سر تو هرگز

تو شخصیت بدی بودی

منم در آتش هجرانت

و غرقِ یادِ خروشانت

چقدر شاکیم از دستم

تو را محاکمه میخوانم