خاااب
هلووووووو
ما شب یلدامونو باشکوه تر از هرسال برگزار کردیم...
خیلی خوردممممم
ینی خیلی چاق میشم؟!
چیکار کنم؟😭
اول که رفتیم خرید و یه عالم پفک و چیپس و لواشک و پشمک و پف پفیو نمیدونم هر چی که دلم میخاست گرفتیم.بعد قشنگ از دوسه روز پیشِ مامان هعی داره چیز میز میسازه...
تازه شامم رشته پلو خوردیم🙍
بعدددددِ شام
مثلن یلدامون شد!!!
ناموسا اول که از اتاق اومدم بیرون سفره رو دیدم هنگ کردم😂
آقا نمیدونستم کدومو بخورم
پشمام ریخته بود و تصمیم گیری سخت!
😐
بعدامید سه تا پرتغال خورد..
چه خبره پسرم🙍
حالاااااااا اینا همه به کنارررررر
آخرش که داشتیم جمو جور میکردیم یهو اومدم آشپزخونه دیدم موز نزاشتیم...
خدایا من چه گناهی کردم حالا که اینقد خوردم باید موزو میدیدم؟
ولی..من کوتا نیومدم و موزم خوردم😐
آقا من نمیتونم در برابر موز و پفک و اسپرایت مقاومت کنم!همینه که هست اصن
آی لاو همبرگر اند اسپرایت😏
خاب یه عالم عکسم گرفتیم با اوشوناشون😐😐😐
ولی پخش نمیکنیم..
بعله!ما همیشه همین جوری ایم..
خدا قسمت کنه چاپ کنمشون یه آلبومه جیگر بسازم😐🍎
کلن ان قرنه هی من میخام آلبوم بگیرم این عکسامو مرتب کنم نمیشه 🍃
امروز مژگان به این اشاره کرد که دلش برام تنگ شده!!
حقیقتااااا جدننن منم خیلی دلم براش تنگ شده!!!
شدیدا..طوری که اگه ببینمش بغلش میکنم!
من از کییییی یههههه ندیدمششششششششش
😭
خدایا..این طلسمای لعنتیو بشکن بزار من دلتنگ اوناییکه دوس دارم نشم😐🌱
فدات❤لاو یو اصن💜
بعدم اینکه خدایا بزار من این گوشی کوفتیامو بفروشم بتونم یه گوشی دیگه بگیرم😂😎
بعدددد
قسمت شه برم کتابخونه کارتمو بگیرم اصن
خدایی وقت نیس
آقااااا
باورم نمیشد یه روزی برسه که من به یه بچه پونزه سال کوچیک تراز خودم حسادت کنمممم😐🌱
کلن آرمیا همشون فک کنم امروز حرص خوردن
خاک توسرت تهیونگ
خاب؟
خاب بعد وندی ام طفلی داغون شده
آقااا مامانم خیلی خوب بلده چیز کیک و کیک و پف وپفی و پاستیل و باسلق و از اینحور چیزا بسازه😭🍎
خدایا مامانمو خودت نگه دار و بزار انقد مهربونی نکنه به آدمای داغونه اطرافش😐🌱
خاب اونا جنبه شو ندارن...
وآدم نیستند!
توِ طفلی بی هیچ قصد و غرضِ خاصی بهشون عشق ورزیدی و اونا چون« آدم »نبودن قلبتو شکستن
از صمیم قلب شکستنِ قلب تک تکشونو آرزومندم
😐🌱
من رو مامانم تعصب خاص و بدجوری دارم.تحمل یه لحظه ناراحتیشم ندارم
همینه که هس!و من تا خالی نکنم سرتون دست بردار نیستم.😐🌱جو گیر شدم دیگه خب چی؟جای تعجب داره؟معلومه که نه!من فقط از اینکه فک میکنن مامان مث خودشونه عصابم خورد میشه!
درحالیکه حالم بهم میخوره از خودشون و تفکراتِ خودشون و رفتاراشون و قطعا حقیقتِ وجودشون!
.
..
😐😐😐😐
:|
Ok!enough!
خاب خیلی عصابم خورده چون حتمن باید حالشونو بگیرم😐🌱
چرا نمیشد مثلن درخواست میکردم یه چن لحظه میرفتیم مثلن با طرف پیشِ خدا بعد خدا بهشون میگف چقد وجودشون رو زمین حق الناسه بعد میفرستادشون جهنم همونجا بعد دیگه از ادامه زندگی منعشون میکرد تا اینقد زجر ندن «آدما» رو!
فقط میشه به وجودشون پوزخند زد!
میشه ام مثلن بکشی طرفو بعد هردو باهم با کمال میل میرفتیم جهنم..
کاملا مایلم.😐🌱
چی دارم میگم..
در این حد ؟😐✋
خاب
ولش ارزش ندارن!!
اینجور آدما رو
بیاین فک کنیم وجود ندارن
اند اسمایل :|
بشه که فراموش کنی همه آدماییکه دو رو بودن و ملوم نبود از کی به خوشیِ توِ طفلی چشم داشتن
😐😐😐😐😐😐😐😐
من با مامانم راحت حرف میزنم.
حتا میشینم باهاش بی تی اس نگا میکنم
بعد میپرسه اینا پسرن یا دختر!!
😐✋
بعد که میگم پسرن تا آخر اجرا سکوت میکنه!
بعد که تموم میشه میره تو فکر
بعدِ کلی سکوت و خیره به کا ام پلیری که صفش سیا شده میگه دختر بزار
خودتم ازینا نگا نکن !
الان عادت کرده همه رو نگا میکنه.همه گروه ها رو!🔥
یه روزم فلشم به تی وی وص بود بعد داشدم قبلش بی تی اس نگا میکردم یهو بابامامانشون از بیرون اومدن من دیگه یادم رف ا بی تی اس بکشم بیرون همینجوری خاموش کردم
بعد بابام که اومد تی ویو روشن کرد کنسرت عربستانشون پلی شد
بعد اول نامجون ظاهر شد
بابام هنگ کرد کپ کرد اصن
بعد جی هوپ ک اومد پشماش ریخ
دستش رف سمتِ کنترل
بعد ک جیمین و تهیونگ و اینا اومدن داد زد مونس بیا این اجق وجقا رو قط کن!
بعد بعدش منم دیر رفتم بابام همینجور داش چای میخورد نیگا میکرد
میگفتم قط کنم؟گف قط کن قط کن ولی همین جور هی نگا میکرد😐✋
بعد دیگه من قط کردم بعد اصن منو نهی نکرد از دیدنشون😐🌱
عاره دیگه ینی بابامم میشناستشون !
امیدم بهشون حسودی میکنه!
رو نمیکنه ها ولی من میدونم هر چی میگه قشنگ ملومه😂
این پسر سوسولا چیه نگا میکنی
بجاش با مامان بابا بشین فیلمای شبکه دو رو نگا!:/
ولی امید بلده کره ای حرف بزنه..
راستش ما جومونگو بی دوبله نیگا کردیم از اون موقع امید کره ایش پیشرف کرد😂
دیگه من تمام دینمو ادا کردم قبلن!🌱😂
هووووف...
ا یلدا ب کجا کشیده شدیم..
دیگه خیلی دارم چرت میگم
خوش باشین!خوب باشین!بای
