۲۳ آذر ۰۳ ، ۰۱:۴۶
اخرین شب
همون لحظه که تو اورژانس بیقراری میکردو من بهش گفتم بابا دو هفته بمون طاقت بیار خوب میشی میای
بعدش اروم گرفت و چشاشو بست
دیگه ندیدمش
۰۳/۰۹/۲۳
همون لحظه که تو اورژانس بیقراری میکردو من بهش گفتم بابا دو هفته بمون طاقت بیار خوب میشی میای
بعدش اروم گرفت و چشاشو بست
دیگه ندیدمش